۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سهشنبه
دویچه وله 18.09.09
خبرگزاری آلمان از حضور شمار زیادی از نیروهای اپوزیسیون در راهپیمایی روز قدس گزارش داده است. طبق این گزارش، تظاهرکنندگان در خیابانها شعار «مرگ بر دیکتاتور» و «زندهباد
گزارش شاهدان عینی
یک شاهد عینی در تماسی با دویچه وله خبر داد که تظاهرکنندگان از میدان انقلاب به سوی دانشگاه تهران، با سد ماموران انتظامی روبرو میشوند و عملا از آنان خواسته میشود که بازگردند. این شاهد عینی گفت که شعارهایی مانند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، «ما اهل کوفه نیستیم، پول بگیریم بایستیم» در خیابانها طنینانداز هستند.
شاهدی دیگر به دویچه وله گفت که در تقاطع ۱۶ آذر و انقلاب، شاهد پرتاب گاز اشک آور بوده است. به گفتهی وی، طرفداران احمدینژاد به مردم حمله کردهاند. دست حزباللهیها، میلههای فلزی بوده، چیزی مثل پوینتر معلمها که باز و بسته میشود. اینها با این میلهها که دراز هم میشوند، مردم را میزدند. وی افزود که چند نفر را از بین جمعیت جدا کردند و بردند.
همین شاهد میافزاید که پس از پرتاب گاز اشکآور، مردم در تقاطع کارگر و ۱۵ آذر گردآمدهاند و در آنجا گفته شده که در مسیر آزادی و تهرانسر درگیری شده و کاربه تیراندازی کشیده است. اطراف دانشگاه تهران هنوز تیری شلیک نشده است. شعارهای «یا حجت ابن الحسن، بت بزرگ و بشکن»، «کروبی بت شکن، بت بزرگ و بشکن»، «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»، «مرگ بر دیکتاتور» و هنگام سخنرانی احمدینژاد شعار «دولت کودتا، استعفا استعفا» سرداده شده است.
خبرگزاری فرانسه
به گزارش خبرگزاری فرانسه، هزاران تن از تظاهرکنندگان با مچبندهای سبز در خیابانهای مرکزی شهر راهپیمایی و در میدانهای اصلی اطراف دانشگاه تهران اجتماع کردند. شعارهای تظاهرکنندگان «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» و «نترسیم، نترسیم، ما همه با هم هستیم» بوده است.
درگیری میان تظاهرکنندگان معترض از یک طرف و پلیس ضدشورش و بسیج از طرف دیگر در خیابان های تهران و دیگر نقاط ایران ادامه دارد. به گزارش" موج سبز آزادی" در تهران تراکم جمعیت مخالفان در میدان ولیعصر بیشتر از دیگر نقاط شهر است و پلیس ضدشورش و موتور سوار و لباس شخصی ها با پرتاب صدها گاز اشک آور و ضربات باتوم در صدد متفرق کردن معترضان هستند. به گفتۀ همین منبع شبکۀ تلفن همراه در این منطقه از تهران قطع است.
در تبریز نیروهای بسیج و لباس شخصی به تظاهرکنندگان معترض در راهپیمایی روز قدس حمله کردند.
در این تظاهرات چند تن از راهپیمایان توسط افراد لباس شخصی دستگیر شدند. در اصفهان نیروهای لباس شخصی و بسیج به همراه پلیس ضدشورش در میدان امام حسین اصفهان در دسته های بیست تا سی نفره به تظاهرکنندگان معترض به نتیجۀ انتخابات اخیر در ایران یورش می بردند.
بی بی سی 18.09.09
منابع رسمی خبری از برگزاری تجمعات اعتراضی در دیگر شهرهای ایران خبری منتشر نکرده اند اما برخی تصاویر در اینترنت منتشر شده که ظاهرا به راهپیمایی روز قدس (جمعه 18 سپتامبر 2009) در شیراز و اصفهان مربوط است.
در این تصاویر، در شیراز تظاهر کنندگان شعارهای "مرگ بر چین" و "مرگ بر روسیه" سر داده اند و در فیلم های مربوط به تجمع های اصفهان شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" شنیده می شود.
تهران صحنه برگزاری بزرگترین گردهم آیی معترضان در سه ماه اخیر بود.
تجمع و درگیری
برخی منابع از حضور گسترده مخالفان آقای احمدی نژاد در حد فاصل میدان هفت تیر و ولی عصر تهران خبر داده اند.
یک شاهد عینی به بی بی سی گفت خیابان های اطراف دانشگاه تهران مسدود شده و به جمعیت معترض اجازه نزدیک شدن به محوطه برگزاری محوطه نماز جمعه داده نمی شود.
خبرگزاری رویترز به نقل از شاهدی عینی گزارشی از ضرب و شتم معترضان توسط نیروهای امنیتی داده است و به نقل از این شاهد نوشته "بیش از 10 نفر توسط این نیروها دستگیر شدند."
این خبرگزاری همچنین از درگیری میان 'طرفداران محمود احمدی نژاد' و معترضان خبر داده و گزارش هایی پراکنده از شلیک گاز اشک آور در میدان ولیعصر و بلوار کشاورز در تهران منتشر شده است.
تلویزیون ترکیه
درگیری در راهپیمایی روز قدس در تهران
در راهپیمایی روز قدس در تهران پایتخت ایران درگیریهایی رخ داد
درراهپیمایی روز قدس در تهران میان طرفداران محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران و تظاهرکنند گان مخالف درگیریهایی روی داد در این درگیریها دستکم دو نفر مجروح شده و ده تن هم دستگیر شدند.
گفتنی است راهپیمایی روز قدس در آخرین روز ماه مبارک رمضان در ایران انجام می گیرد.
um 4:34 AM
مريم رجوي: قيام مردم ايران براي آزادي
تا تغيير تماميت رژيم ولايت فقيه و برقراري آزادي و دموكراسي در ميهن اسير ادامه خواهد يافت
خانم مريم رجوي, رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران، به مردم دلير تهران و ديگر شهرهاي ايران كه نمايش روز قدس رژيم را به خيزشي براي آزادي تبديل كردند، درود فرستاد و خطاب به آنها گفت: قيام امروز شما پيروزي بزرگي عليه خامنهاي و احمدي نژاد است كه با بسيج تمام قواي خود، با به كارگيري وحشيانهترين شكنجهها و تجاوزها عليه دختران و پسران زنداني و با حمله وحشيانه به اشرف نتوانستند مانع شما شوند.
خانم رجوي گفت: قيامهاي پرتواني كه امروز در تهران، شيراز، تبريز، مشهد، اصفهان و ساير شهرها شعله ور شد، بيان اين حقيقت فروزان است كه قيام مردم ايران براي آزادي تا تغيير تماميت رژيم ولايت فقيه و برقراري آزادي و دموكراسي در ميهن اسير ادامه خواهد يافت. آري اين قيامي است تا پيروزي.
شعارهاي قيام كنندگان همچون ميجنگيم ميميريم كشور را پس ميگيريم و فريادهاي خشمآلود آنان عليه شخص خامنه اي مبين روحيه شجاعانه مردم ايران است كه اين همه كشتار و شكنجه و سركوب نتوانسته است صداي آنها را خاموش كند.
خانم رجوي تأكيد كرد كه طنين شعارهاي «شكنجه و تجاوز ديگر اثر ندارد» كه امروز در خيابانهاي مركزي تهران شنيده ميشد، رسوايي خامنهاي و شكست ننگين اوست كه براي حفظ خود در قدرت از توسل به تجاوزهاي شنيع به زندانيان زن و مرد نيز ابا نكرد اما جز بدنامي و روسياهي و تزلزل هرچه بيشتر رژيمش چيزي به دست نياورد.
رئيس جمهور برگزيده مقاومت افزود: قيامهاي گسترده امروز، در عين حال شكست بزرگي براي طرح سركوبگرانه خامنهاي است. او از چند هفته پيش مهار قيام امروز را در صدر اولويت سياسي و امنيتي رژيمش قرار داده بود و امروز شخصاً عمليات سركوب را از طريق قرارگاه ثارالله فرماندهي ميكرد. تمام قواي سركوبگر رژيم ولايت فقيه اعم از سپاه پاسداران، بسيج، وزارت اطلاعات، نيروي انتظامي و يگانهاي ويژه ضد شورش به كار گرفته شده بودند. اما قيام مردم از همه آنها پيشي گرفت.
وي به قدرتهايي كه همچنان به مذاكره و مماشات با اين ديكتاتوري درهمشكسته دل بسته اند، گوشزد كرد پيام امروز مردم سراسر ايران به شما اينست كه بيش از اين سرنوشت خود را به اين رژيم روبه سقوط گره نزنند، به جاي اين سياست شرمآور كه به ملايان كمك ميكند كه به سلاح اتمي دسترسي پيدا كنند، تحريمهاي همه جانبه عليه آن اعلام كنند
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
27شهريور 1388(18 سپتامبر 2009(
دو خبراز تهران قبل و حين تظاهرات 27 شهريور
يك نفر كه از خانواده كشته هاي رژيم است و همسايه يك هموطن ميباشد چنين نقل كرده است كه :
ما را پنجشنبه شب به داخل زمين چمن دانشگاه تهران كه محل نمازجمعه است بردند و تا سحر از ما پذيرايي كردند و بعد از سحر هم خروج ما ممكن نبود و به اين ترتيب مردم تظاهر كننده نتوانستند وارد دانشگاه شوند .
تهران
يك نفر كه ساكن سعادت آباد است و خودش در تظاهرات 27 شهريور شركت نداشته ميگويد :
از سعادت آباد به سمت پايين كه ميرفتيم گروه گروه مردمي را ميديديم كه به سمت بالا ميامدند و معلوم بود كه آنها از تجمعي برميگردند . ضمنا در همه چهار راهها و خيابانهايي كه محل تظاهرات هم نبود ، هم نيروي پليس مسلح و هم لباس شخصي با موتور و ماشين و پياده بودند . شهر كاملا سوت و كور بود انگار همه از شهر رفته بودند
خبرنامه قيام ايران - 28 شهريور 19سپتامبر
رژيم عيد را ميخواهد هرچه ديرتر اعلام كند تا مردم براي تظاهرات بعد از آن برنامه نريزند ولي احتمالا محل آن دانشگاه است
اول مهر تظاهرات بزرگ بعدي
روز 27 شهريور در تظاهرات در ميدان ونك تهران دانشجويان دانشگاه تهران ميگفتند كه اول مهر هم عين همين تظاهرات را برگزار خواهند كرد .
سيماي آزادي و اشرف در تهران
يك هموطن كه 10 روز پيش از اين منطقه به خارج از كشور آمده است چنين ميگويد :
· سيماي آزادي در بين مردم بسيار رايج و محبوب است در ايران كه بودم بچه خواهرم كه دانشجوست مرا صدا كرد و گفت دايي بيا چيزي نشانت بدهم بعد به من در كامپيوترش يك طنز سيماي آزادي رانشان داد . به او گفتم كه توكه انقدر تظاهرات ميروي اينها برايت خطر دارد ولي پدرش ميگفت كه او و برادر دانشجويش گوششان بدهكار اين حرفها نيست
· حمله اي كه به اشرف شد خيلي باعث سمپاتي به مجاهدين در بين مردم شد مردم خيلي همدردي ميكنند و هرجا در اين منطقه رفتم ، همه در اين مورد صحبت ميكردند و عليه مزدوران عراقي رژيم فحش ميدادند .
مسابقه فوتبال در تهران در 27 شهريور
جمعه ساعت 21 به وقت ايران در استاديوم آزادي مسابقه بود ولي از آنجا كه عده زيادي در آن شعار اعتراضي داده و برخي رنگ سبز هم داشتند ،رژيم پخش مستقيم را به بهانه اشكال در تصوير ، قطع كرد و سپس آن را بطور سانسور شده و بدون نشان دادن جمعيت شب پخش كرد . در تلويزيون خارج كشوري هم فيلم آن را بصورت سياه سفيد كه رنگ سبز ديده نشود ، نشان داد. شركت كنندگان 90 هزار نفر بوده اند درحاليكه مسابقه اش چندان مسابقه مهمي هم نبوده است و اين جمعيت مبين روحيه گرفتن مردم بعد از تظاهرات
شيراز
ديروز از فلكه ستاد تا آخر خيابان زند آنقدر درگيري شديد بود كه زخميها را مردم نميبردند و روي زمين مانده بودند
تصوير قيام درجهان 20 سپتامبر 29 شهريور
خبر تظاهرات ايران روز 27 شهريور در تلويزيونهاي فرانس 24، ال.ث.ئي ، كانال 3 و 2 و ب.اف.ام منعكس شد. بحث روز فرانس 24 نيز به همين موضوع اختصاص داشت.
اصلي ترين روزنامه هاي فرانسه نيز اخبارتظاهرات را منعكس كردند:
لوموند و لاکروا : يکبار ديگر اپوزيسيون ايران نشان داد که خاموش نشده است و احمدي نژاد را به چالش طلبيدند ، احمدي نژادي که باز امروز هولوکست را در نماز جمعه ناديده گرفت.
فيگارو : تيتر صفحه اول روز 28 شهريور” مخالفين بار ديگر به قدرت حمله ميكنند“ به تظاهرات روز قبل اختصاص داد.
ليبراسيون نيز در صفحه اول با عكسي به اين خبر پرداخت و نوشت از دو و نيم ماه پيش تاكنون اين اولين بار است كه مخالفين توانسته است صدها هزار نفر را عليه انتخاب مجدد احمدي نژاد در 12 ژوئن بسيج كنند .
فيگارو در صفحه 7 مينويسد ” مخالفين ايراني در خيابانها موفق شدند“ ” دهها هزار مخالف در خيابانها تهران راهپيمايي كردند “ ديروز تظاهر كنندگان مخالف گردهم آئي رسمي براي حمايت از فلسطيني ها را به نفع خودشان تغيير دادند با شعارهاي مثل ” نه غزه، نه لبنان , جانم فداي ايران ! “ ويدئو هاي زيادي گرفته ميشد و بلافاصله در يوتيوب قابل ديدن بود , شبكه تويتر بسيار فعال خبرها را ميداد ... فيس بوك همينطور و شبكه هاي خبري زيادي , تظاهرات را منعكس كردند …
پير روسلين , سرمقاله نويس فيگارو با عنوان ” معادله جديد ايران “ مينويسد :
همراه با اولين تظاهرات بزرگ از 17 ژوئيه در تهران , مخالفين ايراني ديروز در تظاهراتي در تهران اثبات كردند, از زمانيكه ولي فقيه نتيجه انتخابات مشروع را در 12 ژوئن را تحريف كرد , مبارزه شان از بين نرفته است. و اين نشان دهنده يك تغيير ريشه اي و پايدار در ايران است . جامعه بين المللي با قدرتهاي بزرگ بايد اقدامات بيشتري را عليه تهديد اتمي انجام بدهند , اين يك رژيم روبه زوال , شقه شده , و با درگيريها در بالاترين سطح است . ديروز ثابت شد كه احمدي نژاد , نوكر خامنه اي هيچگونه استراتژي براي تغييرمجدد وضعيت ندارد , رياست جمهوري كه بغلط دوباره انتخاب شده , تهاجم خودش را از دست نداده , لعن و نفرين كردن به اسرائيل و انكار هولوكاست و ... در اين ميان اوباما گفته است كه اول اكتبر با ايران مذاكره ميكند در حاليكه ايران هيچ چيز جديدي ارائه نداده است, فضاي آمريكاييها تعجب برانگيز است .... وقتي كه ايران غني سازي را هم رها نميكند ... آنچه” دست دراز شده اوباما“ ناميده ميشود قابل ملامت است… و بجاي اينكه علامت سرعت باشد , علامت ضعف است ...... نويسنده مقاله سپس در مورد تحريمها و موضع روسيه صحبت كرده و بعد حرف ساركوزي در سال 2007 را تكرار كرده است كه بين ”بمب ايراني و بمباران ايران كداميك را بايد انتخاب كرد؟“ و در آخر پيشنهاد كرده است براي احتراز اين فاجعه بايد از يك طرف تحريمهايي را وضع كرد كه محافظه كاران را ضعيف كند و از طرف ديگر بايد فورا اولويت داد به اينكه اپوزيسيون ايران را زنده نگه داشت و با ترساندن ولي فقيه كه دستگيري هر دو كانديدا ها يعني موسوي و كروبي قابل تحمل نيست . زمان براي اوباما فراميرسد كه اين كيس حمايت از آزادي در ايران را دست بگيرد .
سايت راديو فارسي فرانسه ـ تظاهرات روز قدس: جمعيتي خارج از انتظار
تخمين ميزان شرکت کنندگان درتظاهرات امروز کاري دشوار است. خبرگزاريها شمار تظاهرکنندگان معترض را در تهران ده ها هزار نفر اعلام کرده اند.
بسياري از شاهدان عيني از انبوه خارج از انتظار مردم خبر مي دهند که علي رغم هشدار هاي مقامات انتظامي و پاسدار ، مبني بر برخورد قاطع با تظاهرات معترضان، به خيابان ها آمدند.
در تهران ميدان هفت تير، ميدان ولي عصر، خيابان شانزدهم آذر، پل کريمخان و ميدان ونک کانون هاي تجمع بود. برخي گزارش ها حاکي از آنند که در خيابان ولي عصر و شانزدهم آذر هواداران مير حسين موسوي و مهدي کروبي از يک سوي خيابان و هوادارن دولت از سوي ديگر خيابان حرکت مي کرده اند. با اين حال در گيري ميان موافقان و مخالفان دولت در چند نقطه مشاهده شده است.
حضور متراکم لباس شخصي ها و نيروهاي ويژه در تمام مسير هاي راهپيمايي چشمگيربوده است. در نقاطي نيروي انتظامي با شليک تير هوايي. پرتاب گاز اشک آور سعي در پراکنده کردن جمعيت داشته است. . در ميدان ونک و در منطقۀ پل کريمخان چند کلانتري به آتش کشيده شده اند.
تراکم عکس و فيلم از تظاهرات به ويژه در شهرستان ها بروي شبكه اينترنتي کم سابقه است. در شيراز جمعيت کثيري درهواداري از جنبش سبز به خيابانها آمدند مردم شعار مي دادند:
ديکتاتور، ديکتاتور ـ اين آخرين پيام است. ملت سبز ايران ـ آماده قيام است
گزارشهاي پراکنده از شيراز حاکي از آنند که نيروهاي ويژه در مقابله با تظاهر کنندگان از گاز فلفل استفاده مي کرده اند. در چندين مورد نيز مردم افرادي را که توسط نيرو هاي لباس شخصي دستگير و بوسيله موتور به سوي بازداشتگاه برده مي شدند، آزاد کرده اند.
در تهران شعار نويسي بر ديوار ها و اتوبوس ها امروز و در حين راهپيمايي ادامه داشت. شعار " ما سبز مي مانيم" بروي چند اتوبوس مشاهده شد. در ميدان هفت تير نيرو هاي ويژه و لباس شخصي به شماري از تظاهر کنندگان حمله کردند و آن ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
عدم هماهنگي آشکار ميان شعار هايي که از بلند گوي ماشين هاي رسمي شنيده ميشد با شعاري که مردم مي دادند قابل توجه بود. شعار مرگ برآمريکا، مرگ بر اسرائيل با شعار مرگ بر روسيه از سوي مردم پاسخ داده مي شد.
در تبريز، در مسير ميدان آب رسان و ميدان ساعت نيرو هاي بسيج با مردم درگير شدند و چند نفر را دستگير کردند. مردم شعار مي دادند:" روسي در چه فکريه ايران پر از موسويه".
سايتهاي خبري از بازداشت شماري از تظاهر کنندگان در شهر هاي مختلف خبر داده اند ولي بي شک در روز هاي آينده خبرهاي موثق تر و دقيق تري در اين باره منتشر خواهد شد.
شكنجه، قتل و تجاوز، شيوه ايران براي شكستن اپوزيسيون
تايمز 27/6/1388 - 18 سپتامبر2009
بهقلم مارتين فلچر خبرنگار ويژه در تهران- در 8 ژوييه يك دانشجوي جوان در تهران به خاطر اعتراض عليه انتخابات مورد منازعه پرزيدنت احمدينژاد دستگير شد نيروهاي امنيتي امير جواديفر 24 ساله را با چماق آنچنان مورد ضرب و شتم قرار دادند كه قبل از اينكه به زندان رسواي اوين برده شود مجبور شدند او را به بيمارستان منتقل كنند. پدر او بعداً فراخوانده شد تا جسد او را تحويل بگيرد.
[زيرنويس عكس] - امير جواديفر يك دانشجو و بعد از دستگيري
نيروهاي امنيتي به خانواده او دستور دادند تا بگويند او به يك دليلي كه وجود خارجي نداشته، فوت كرده اما گزارشات پزشكي، حاكيست كه او مورد ضرب و جرح قرار گرفته است و چندين استخوان بدن او شكسته و ناخن پاهاي او كشيده شده است. پدر جواديفر كه اخيراً همسرش را از دست داده است گفت پسرم اهل سياست نبود او فقط وطنش را دوست داشت همين. الان من به تنهايي عزادار او هستم.
جواديفر يكي از شمار زيادي از موارد قتل، شكنجه و تجاوز است كه توسط تحقيقگران اپوزيسيون افشا شده است. كِيسهايي كه رژيم با ادعاي ارزشهاي اسلامي با اين اتهام كه دروغ هستند و با دستگيري تحقيقگران و توقيف پروندههاي آنها بيشترين تلاش خود را كرده تا آنها را سرپوش بگذارد.
يك مجموعه 500 صفحهيي از اسناد شكنجه كه جزئي از يك كل است به دست تايمز رسيده است. اين مجموعه از اسناد، شامل يك شهادت مكتوب توسط قربانيان، گزارشات پزشكي و مصاحبهها ميباشد. بنا به اين گزارشات، نيروهاي امنيتي درگير يك كشتار و شكنجه سيستماتيك شدهاند تا [مقاومت] اپوزيسيون را بشكنند.
يك تحقيقگر نوشته است استفاده از تجاوز و شكنجه مشابه آنچه هست كه در سراسر زندانها در تهران و استانها اِعمال ميشود.
مشكل است بتوان بالاترين مقامات ايران را پشت طراحي و دستورات براي انجام اين كارها ناديده گرفت. اين تحقيقگر نوشته است مقامات محلي جرأت دست زدن به چنين اقداماتي بدون تأييد بالا اشاره كد شدهيي به آيتا… علي خامنهاي ندارند. …
سازمانهاي غيردولتي غربي تأييد كردند كه اسناد فوق با آنچه از خبرهاي رسيده از ايران كه در آن خبرنگاران خارجي ممنوع الفعاليت هستند شنيدهاند، همخواني دارد.
استيو كراشاو(Steve Crawshaw) مدير ديدبان حقوق بشر گفته است ما مكرراً گزارشات معتبري از ضرب و شتم هاي شديد، محروميت از خواب و شكنجه براي اعترافات دروغ در زندانهاي ايران دريافت ميكنيم. وي ميگويد ايران از سرتيتر خبرها افتاده است اما به اين معني نيست كه اوضاع در ايران بهبود يافته است. برعكس ما فكر ميكنيم كه اوضاع، بدتر شده است.
بنا به اسنادي كه دريافت شده حداقل 200 نفر در تظاهرات تهران كشته شدهاند و 56 نفر هم هنوز سرنوشت نامعلوم دارند. در ساير شهرها هم 173 نفر كشته شدهاند. اين ارقام چندين برابر ارقام رسمي است. بيش از نيمي از 200 نفري كه كشته شدهاند در خيابانها اتفاق افتاده است. آنها يا به سرشان ضربه خورده است يا به ضرب گلوله به سر يا سينه، جان خود را از دست دادهاند. اين يك خط بوده است كه براي كشتن، تيراندازي ميكردند و هيچ گزارشي مبنيبر اينكه كسي از ساق پا گلوله خورده باشد نبوده است.
يعقوب بروايي 27 ساله يك دانشجوست كه بنا به گفته شاهدان عيني توسط شبهنظاميان بسيجي در 25 ژوئن از بالاي مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرارگرفت. دوستانش او را به بيمارستان منتقل كردند اما وسط راه او از خونريزي مغزي جان باخت. وقت بسيج، سر رسيد و جسد او را برداشت خانوادهاش بر سر جسد او حضور داشتند. دو روز بعد آنها به خانوادهاش اطلاع دادند كه در كجا جسد او را دفن كردهاند.
عليرضا توسلي 12 ساله از پدرش در يك تظاهرات در گورستان بهشت زهراي تهران در سوگ ندا جدا شد. خانواده او گفتند كه او در يك تصادف رانندگي كشته شده است. اما دو نفر از پزشكان و يك افسر پليس گفتند او از ضربات وارده به سرش كشته شده و بسيجيها جسد او را از بيمارستان منتقل كردهاند. ندا آقاسلطان زن جواني بود كه مرگ او فيلمبرداري شده و در اينترنت گذاشته شد و به سمبل اين تظاهرات تبديل شد..
عمه توسلي گفته است به خانواده فقير او معادل 2000 دلار (1215 پوند ) داده شد تا نسبت به مرگ پسرش دروغ بگويند.
بقيه اين 200 قربانيِ شناخته شده، در بازداشت كشته شدهاند. از ميان آنها اميرحسين طوفانيان 31 ساله بود كه در 20 ژوئن دستگير شد و به بازداشتگاه كهريزك برده شده بود.
بعد از اينكه وي كشته شد پليس از خانوادهاش خواست تا هزاران دلار بدهند تا جسد او را تحويل بگيرند. جسد او علائم شكنجه داشت و دو دست او نيز شكسته بودند. وقتي خانواده او اعتراض كردند و گفتند پولي براي اينكار ندارند آنوقت آنها گفتند ميتوانند مجاناً جسد او را بگيرند بهشرطي كه در مورد مرگ او سكوت كنند.
به خانوادهي سه چهارم از اين كشته ها نسبت به كشته شدن آنها و محل آنها اطلاعي داده نشده است و به آنها اجازه برگزاري مراسم داده نشده است. اپوزيسيون ادعا كرد كه دهها نفر در گورهاي نامشخص در بهشت زهرا دفن شدهاند.
محمود رضايان رئيس اين گورستان گفت پزشكان قانوني تأييد كردند كه اينها اجساد كساني است كه هويت مشخصي نداشتند و در تصادفات رانندگي كشته شده يا اينكه از مصرف مواد مخدر مردهاند. اما اين اسناد نشان ميدهد كه پزشكان قانوني اين دلايل را رد كردهاند.
اين اسناد همچنين توصيه ميكنند كه يك سري از زندانهاي سيار (شيفتي) غيررسمي در سراسر ايران ايجاد شده است كه در آنها تجاوز و شكنجه رفتار معمول هستند. يك قلم در تهران 37 نفر از مردان و زنان جوان گفتند كه توسط زندانبانهايشان مورد تجاوز قرارگرفتند. پزشكان گزارش دادند كه دو مرد به سن 17 و 22 سالگي در نتيجه خونريزيهاي داخلي بعد از تجاوز فوت كردند.
بسياري از مردان قرباني تجاوز همچنين از ضرب و شتمها و تحقيرهاي جنسي كه در معرض آن قرارميگرفتند صحبت كردند آنها ازجمله بدون لباس در كثافت قرار مي گرفتند. برخي شهادت دادند كه مورد شكنجه هايي از قبيل ضرب و شتم و شوكهاي برقي و كشيدن ناخن قرار گرفتند. يكي از محققان روي يكي از اين اسناد يادداشت كرده بود كه؛ كجا رفته است انسانيت؟
زنان قربانيِ تجاوز، بهمدت چند روز و نه چند هفته مانند مردان، نگهداشته ميشدند و برخي گفتند زندانبانهاي آنها قيد و بندهاي مذهبي دارند [كه نقض كنند چرا كه آنها به لحاظ اخلافي كثيف هستند].
تقريباً تمامي اين مردان و زنان گواهي دادند كه به آنها گفته شده چيزي راجع به رنجي كه كشيدهاند نگويند و الا با همين ريل باز مواجه خواهند شد.
اين اسناد سؤاستفادههاي سيستماتيك ديگري را ليست كردهاند يعني حملات خشونتبار عليه خوابگاه دانشجويان، حملات به منازل مظنونينِ به حمايت از اپوزيسيون و تهديدات گسترده كادر پزشكي. آنها مواردي را از نيروهاي امنيتي نقل ميكنند كه به بيمارستان ها هم حمله كرده و به پزشكان دستور ميدهند تظاهركنندگان را تحت معالجه قرارندهند و آنها كه به ضرب گلوله كشته ميشوند را آمار برداري نكنند و ساير گزارشات پزشكي راجع به تجاوز و شكنجه را مسكوت بگذارند.
در اوايل اين هفته نيروهاي امنيتي، دفاتر آقاي كروبي و موسوي كانديداي ديگر اپوزيسيون را مورد حمله قراردادند و اكثر اسناد و مدارك آنها را توقيف كردند. روز شنبه يك پنل 3 نفري كه توسط رئيس قوه قضاييه براي تحقيق اتهامات آقاي كروبي تشكيل شده بود ادعا كرد كه اين اتهامات، جعلي بوده است. روزنامههاي رژيم و حاميانش خواستار دستگيري كروبي شدهاند.
آقاي كروبيِ بيواهمه، روز دوشنبنه گفت اين حملات، نشان دادند كه من به جايي زدهام كه به شماري از شخصيتهاي سياسي آسيب زيادي وارد كرده است. كروبي در ادامه گفته است داستانها راجع به تجاوز به دختران و پسران در زندانها كم نيست. من اخيراً با خودم ميگفتم سه دهه بعد از انقلاب و دو دهه بعد از مرگ امام[آيتا… خميني] ما به كجا رسيدهايم؟
خانم رجوي موضع اسقف اعظم كانتربري در باره اشرف را پيام دوستي به مردم ايران توصيف كرد و همه رهبران مذهبي در سراسر جهان را به حمايت از آنان فراخواند
خانم مريم رجوي, رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران, پيام اسقف اعظم كانتربري به خانواده ها، اقوام و هواداران ساكنان كمپ اشرف را پيام دوستي, نه تنها به ساكنان اشرف, بلكه به همه مردم ايران توصيف كرد و گفت اين يك سند ارزشمند تاريخي است كه اسقف اعظم را در كنار مظلومان و دردمندان و ستمديدگان در ايران قرار مي دهد.
عاليجناب روان ويليام, اسقف اعظم كانتربري، بالاترين مقام مذهبي انگلستان و رهبر كليساي انگلستان كه 80ميليون پيرو در 44 منطقه جهان دارد, ضبح يكشنبه 29 شهريور، وضعيت در اشرف و وضعيت ”36تن كه از ماه ژوييه از كمپ برده شده اند و هنوز آزاد نشده اند, را يك موضوع جدي و عاجل انساني و حقوق بشري كه مستلزم توجه فوري مي باشد” توصيف كرد.
اسقف اعظم افزود: بر اساس قانون بين الملل, ساكنان اشرف «افراد حفاظت شده» مي باشند. هم دولت عراق و هم دولت آمريكا وظيفه دارند كه حقوق آنان را تضمين نمايند و از آنها در مقابل خشونت يا بدرفتاري دفاع نمايند. وي تأكيد كرد «من با دولت خودمان و همچنين نمايندگان ساير دولتها در ارتباط هستم كه از آنها بخواهم به طور عاجل راه حلي براي وضعيت موجود بيابند. يك گام بسيار جدي براي امنيت دراز مدت ساكنان، استقرار يك تيم ناظر سازمان ملل براي بازديد از اين كمپ مي باشد».
خانم رجوي با تأكيد بر اينكه ساكنان اشرف براي عدالت, رفع تبعيض قومي و مذهبي و استقرار آزادي در ايران قيام كرده اند و يك الگوي سياسي و اخلاقي و يك منبع انگيزش براي مردم ايران مي باشند, گفت دوستداران عدالت و آزادي در سراسر جهان انتظار دارند جامعه بين المللي قبل از تكرار فاجعه ژوييه گذشته حفاظت و امنيت ساكنان اشرف را تضمين نمايند. وي افزود امروز اسقف اعظم كانتربري با تأكيد بر اينكه دولت آمريكا و دولت عراق بايد حقوق ساكنان اشرف را تضمين كنند و از وقوع خشونت و بدرفتاري عليه آنان جلوگيري نمايند و ضرورت استقرار يك تيم ناظر سازمان ملل در اشرف، واقعي ترين و موثرترين راه حل را ارائه داده است.
خانم رجوي ضمن قدرداني از موضع فراموش نشدني رهبر كليساي انگلستان، همه رهبران مذهبي در سراسر جهان را به حمايت از ساكنان اشرف فرا خواند و از آنان خواست با تأكيد بر ضرورت تضمين حفاظت ساكنان اشرف توسط آمريكا و استقرار تيم ناظر سازمان ملل در اشرف، از تكرار فاجعه انساني 6 و 7مرداد در اشرف جلوگيري نمايند.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
29شهريور1388(20سپتامبر2009)
تجمع خانواده هاي بازداشت شدگان مقابل بيدادگاه رژيم آخوندها و زندان مخوف اوين
بنابر خبرهاي دريافتي, روز دوشنبه, 30شهريور, بيش از100تن از خانواده هاي بازداشت شدگان تظاهرات شجاعانه مردم تهران در روز جمعه, در مقابل بيدادگاه رژيم آخوندها در تهران دست به تجمع اعتراضي زدند. خانواده ها كه با انتشار اخبار فجايع شكنجه و تجاوز در زندانها و اردوگاههاي مرگ آخوندها نگران فرزندان و بستگان خود هستند, ضمن محكوم كردن اين دستگيريهاي خودسرانه و عدم پاسخگويي كارگزاران آخوندها در مورد محل نگهداري عزيزانشان, خواستار آزادي بي قيد و شرط بازداشت شدگان مي باشند. كارگزاران مرتجع آخوندها به طور خاص از پاسخ گفتن به هرگونه پيگيريهاي مادران بازداشت شدگان طفره مي روند و تنها شناسنامه هاي پدران بازداشت شدگان را براي شناسايي دستگير شدگان مي پذيرند. اگرچه در نهايت, هيچ پاسخي به پيگيريهاي خانواده ها نمي دهند و با سردواندن آنها بر نگراني آنها مي افزايند.
در تحولي ديگر, حدود 60تن ديگر از خانواده هاي بازداشت شدگان در مقابل سالن ملاقات زندان اوين دست به تجمع اعتراضي زده و خواستار رسيدگي به وضعيت فرزندان و بستگان خود شدند.در اين تجمع علاوه بر خانواده هاي بازداشت شدگان قيام اخير, تعدادي از پدران و مادران و بستگان بازداشت شدگان تظاهرات روز جمعه27 شهريور نيز حضور داشتند. خانواده ها به رغم اعمال فشارهاي مزدوران و طفره رفتن هاي مأموران سركوبگر دست از اين حركت اعتراضي بر نداشته و هر روز براي نجات فرزندان و بستگان خود و ديگر زندانيان سياسي در مقابل زندان مخوف اوين دست به اعتراض مي زنند.
بر اساس اطلاعات دريافتي اكثريت قريب به اتفاق دستگيرشدگان از دانشجو يا فارغ التحصيلان و در سنين بين 20تا30سال مي باشند.
مقاومت ايران نسبت به شكنجه هاي وحشيانه بازداشت شدگان در زندانهاي مخوف و خانه هاي امن آخوندها هشدار مي دهد و كميسر عالي حقوق بشر ملل متحد , سازمانهاي بين المللي حقوق بشري به طور خاص گزارشگران ويژه ملل متحد درباره دستگيريهاي خودسرانه و شكنجه را به اقدامي فوري و لازم الاجرا جهت آزادي دستگيرشدگان قيام ايران فرا مي خواند.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
30شهريور1388(21سپتامبر2009)
بندهاي مخوف 209 و سپاه در زندان اوين مملو از دستگيرشدگان تظاهرات 27شهريوراست
بنا بر گزارشهاي رسيده, بازداشت شدگان تظاهرات شجاعانه مردم تهران در روز جمعه27شهريور, به بندهاي مخوف 209و بند سپاه در زندان اوين منتقل شده اند. تعداد بالاي دستگيرشدگان موجب تراكم بيش از حد اين بندها شده و دژخيمان رژيم مجبور شده اند كه زنان و مردان زنداني سياسي را كه از قبل در اين بندها حبس بودند, به قرنظينه بند7 و قرنطينه بند زنان منتقل كنند.
در رويدادي ديگر, علي حاج كاظم, رئيس جنايتكار زندان گوهردشت, زندانيان سياسي را كه حكم آنها توسط بيدادگاههاي رژيم تعيين شده است, تهديد كرده است كه آنها را به راهرو زندان منتقل خواهد كرد و بازداشت شدگاني كه هنوز حكم نگرفته اند, در اتاقهاي بند مستقر خواهند شد. اين مساله با اعتراض زندانيان سياسي روبه رو شده است.
مقاومت ايران نسبت به شكنجه و تجاوز جنسي به بازداشت شدگان, در اين زندانهاي مخوف, هشدار مي دهد و كميسرعالي حقوق بشر و گزارشگران ويژه ملل متحد درمورد دستگيريهاي خودسرانه و شكنجه را به اقدامي فوري و لازم الاجرا در مورد دستگيرشدگان فرا مي خواند و خواستار آزادي بي قيد و شرط كليه زندانيان سياسي است.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
31شهريور1388(22سپتامبر2009)
.
خبرنامه قيام ايران- 22 سپتامبر – 31 شهريور
در اين روز چه كساني كه درتظاهرات شركت كرده بودند و چه كساني كه فقط شاهد آن بودند يا از حاشيه آنرا دنبال كردند ، روحيه شان عوض شده و شوق و خوشحال و هيجان زدگي در همه تماسهايي كه با ايران داشتيم از صدا و مكاتباتشان محسوس بود .
قيام 27 شهريور – ميدان رضاييها
بعد از تجمع مردم در اين روزدرگيري و بزن بزن بين مردم و رژيمي ها شروع شد دو طرف شديدا همديگر را زدند و اين بار مردم نميگذاشتند كه رژيم كسي را دستگير كرده و ببرد و هر طور شده دستگير شدگان را از دست رژيم درمياوردند . بعد ازظهر يك سري مزدوران رژيم آمدند و فقط با زدن اسپري فلفل به مردم آنهارا دستگير كرده و بردند و حداقل 60-70 نفر در 7تير دستگير شدند .
در اين منطقه جوانان دو موتور سوار رژيم را از موتور پايين كشيده و موتورهايشان را آتش ميزنند و آنها را به يكديگر ميبندند و به آنها ميگويند شعار بدهيد مرگ بر خامنه اي وگرنه شما را مياندازيم در همين آتش ، آنها هم شعار ميدهند و جوانها همه سوت زده و هورا ميكشند . اين دو مزدور كه بهم بسته شده بودند مدتي توسط مردم گوشمالي داده ميشوند .
مردم محل درب خانه هاي خود را باز گذاشته بودند تا كساني كه از دست مزدوران در ميروند بتوانند وارد شوند .خانه ي يك هموطن كه يك بار بطوركامل شكسته وتعويض شده بود اين بار نيز باز بوده و 17 نفر روز قدس بخانه وارد و سپس خارج شده بودند .
الله اكبر شبانه – گيشا و پل رومي و هفت تير
اعتراضات شبانه در اين محلات از جمعه 27 شهريور اوج جديدي گرفته است .
قيام 27 شهريور – رشت
بعد از اتمام تظاهرات عوامل رژيم، مردم شروع به تظاهرات ميكنند وشعارهاي خودشان را ميدهند و مزدوران رژيم از ديدن اين صحنه غافلگير ميشوند و شروع به زدو خورد ميكنند و مردم هم با سنگ و چوب رژيميها را دنبال ميكنند . تظاهرات و درگيري تا ساعت 5 و 6 عصر ادامه داشته است و الله اكبر شبانه نيز آنشب اوج جديدي گرفت .
الله اكبر شبانه – رشت
محلاتي كه در آنها اعتراضات شبانه زياد شده است و اساسا هم محل تجمع وشروع اعتراضات است عبارتند از خيابان سام و پارك شهر و شريعتي و تختي و گلسار رشت كه محلاتي است
قيام 27شهريور - اصفهان
در روز قيام جمعه ، بين ميدان چارباغ و انقلاب روبروي سينما نقش جهان يك درگيري بين مردم و موتورسواران رژيم پيش آمد كه مردم آنهارادنبال ميكنند و مزدوران نيز فرار ميكنند . رژيم براي انتقال دستگير شدگان دو اتوبوس آورده بود و آنها را طوري روبروي سينما ساحل مستقر كرده بود كه سر خيابان شمس آباد هم بسته شده بود و با موتور سوار ها اين اتوبوسها را حفاظت ميكرد و آنها راپر از نفرات دستگير شده كرده بودند و مردم دسترسي به اين اتوبوسها نداشتند .
عيد فطر -كرج
روز يك شنبه خيلي ها روزه بودند و دوشنبه مردم به مسجد حجت ( مسجد اصلي عظيميه ) براي اداي نماز عيد فطر ميروند كه درب مسجد را باز نكردند وآنها در همانجا روي چمن مقابل مسجد در ميدان استقلال ايستاده ونمازشان راخواندند . تعداد جمعيتي كه يك شنبه روزه بودند و دوشنبه عيد گرفتند زياد بوده است كه جلوي يك مسجد بصورت جمعي نماز را خوانده اند .
قيام 27 شهريور – دانشگاه تهران
در داخل دانشگاه عليرغم اينكه از قبل همه را از عوامل رژيم چيده بودند وسط حرفهاي احمدي نژاد عده اي شلوغ كردند كه همه شان را بيرون كردند .
دانشگاهها – دانشكده داروسازي
در سالن يك جلسه امتحاني ، دانشجويان با پاره كردن ورقه هاي امتحاني و شعارعليه رژيم امتحان را بهم ميزنندو گارد دانشگاه وارد شده و همه را بيرون ميكند .براي تجديد اين امتحان 6 ماه بعد جواب ميدهند كه چه موقع برگزار ميشود .
اول مهر – اصفهان
شايع است كه رژيم ميخواهد مدارس و مدارس عالي را 10 روز ديرتر بازگشايي كند .
---------------------------------------
خانوادۀ مخملباف را بعضی ها می شناسند:
محسن مخملباف، سمیرا مخملباف و حنا مخملباف.
هر سۀ این افراد یک شبه کارگردان سینما شدند.
محسن مخملباف، پس از یک چندی بازجوگری در دستگاه های امنیتی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و به صلابه بردن مخالفین این رژیم، فیلم "توبه نصوح" را ساخت تا بیشتر به صورت آنان چنگ بیاندازد.
سمیرا مخملباف، با بازی در یکی دو فیلم پدر، ناگهان فیلم ساز شد.
حنا مخملباف هم وقتی هشت ساله بود، و پس از آن که در فیلمی ساختۀ پدرش بازی کرد، فیلم ساخت!! و کارگردان شد.
در رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی که هیچ چیز آن مانند همه کس نیست، سربرآوردن یک شبۀ اینگونه کارگردانان!! نیز مانند هیچ جای دیگردر این جهان نیست.
در نوشته های آینده به این کارگردانان مادرزاد!! خواهم پرداخت.
اما،
در چارچوب جشنوارۀ سالانۀ فیلم در "ونیز"، قرار است فیلم " روزهای سبز"ساختۀ!! حنا مخملباف، نمایش داده شود.
در این میان و در این پیوند، مهرداد سپهری، خبرنگار "جنگ فرهنگی" رادیو فردا در تاریخ چهاردهم شهریورماه 1388، گفتگویی با "حنا مخملباف" انجام داده است.
سراپای پاسخ های "حنا مخملباف" به پرسش های مهرداد سپهری، با تناقضات و حتی با دروغ های فاحش همراه می باشد.
حنا مخملباف در پاسخ به پرسش :
" خانم مخملباف، کاری که شما برای ونیز آماده کردهاید و اعلام شده که در بخش فیلمهای خارج از مسابقه و همزمان با آغاز جشنواره در روز دوم سپتامبر در یکی از بخشهای جنبی نمایش داده خواهد شد، مستند است یا داستانی؟"
حنا مخملباف در پاسخ می گوید:
"این فیلم یک فیلم مستند- داستانی است که به حوادث روزهای قبل و بعد از انتخابات مربوط است. در واقع موضوع اصلی فیلم، امید بزرگی است که مردم ایران در روزهای پیش از انتخابات به تغییر سیاسی داشتند و به آن دلبسته بودند. این فیلم در خیابانهای تهران ساخته شده است .
همانگونه که می بینیم، حنا مخملباف به نخستین دروغ خویش متوسل می شود و می گوید:"این فیلم در خیابانهای تهران ساخته شده است"!
به دیگر سخن، حنا مخملباف، تایید و تاکید می کند،یا خود و یا به همراه دیگران، دوربین بدست در خیابانهای تهران بوده است. آنهم در روزهای پیش و بعد از انتخابات!
و این بدان معنی است که وزرات ارشاد رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی به حنا مخملباف اجازۀ ساختن فیلم را و آنهم در بارۀ انتخابات پیش رو داده است! و طرفه اینکه وزارت ارشاد رژیم به فیلمی اجازه ساختن داده است که در آن از "امید بزرگ مردم ایران برای تغییر" سخن می رود.
حنا مخملباف، در مصاحبۀ نامبرده با "رادیو فردا"، از هول حلیم در دیگ می افتد و برای اینکه بگوید پیشاپیش در پی ساختن این فیلم بوده است، از آسمان، قهرمانی برای این فیلم دست و پا می کند، و به خبرنگار رادیو فردا می گوید:
" و شاید اگر بخواهم دقیقتر بگویم داستان فیلم، قصه دختر جوانی است که به افسردگی مبتلا شده و برای درمان نزد یک روانشناس میرود و آن دکتر علت نا امیدیهای دختر جوان را در حوادث سیاسی ایران میداند.این دختر در سن ۱۰ سالگی طرفدار آقای خاتمی بوده و در آن زمان برای آقای خاتمی تبلیغ میکرده است.
این دختر افسرده در فیلم، داستان امروز انتخابات ایران را تعریف میکند."
توجه فرمودید! دختر قهرمان فیلم حنا مخملباف، در سن ده سالگی، طرفدار خاتمی بوده و در آن زمان برای خاتمی تبلیغ!! می کرده است!
نخست آنکه در رژیمی که رییس جمهور کودتایی اش، یعنی محمود احمدی نژاد در بارۀ اوضاع سیاسی، اقتصادی ایران با کودک پنج ساله!!، مشورت می کند، چرا دختر ده ساله برای خاتمی تبلیغ!! نکند؟!
دو دیگر آنکه به بینش من، این دختر افسرده کسی نیست بجز خود حنا مخملباف، هنگامی که هشت سال داشت و به همراه پدرش در تبلیغات برای رییس جمهور شدن خاتمی شرکت می کرد.
حنا مخملباف برای اینکه نگوید، دختر قهرمان فیلم خودش می باشد، دو سال به سن او اضافه می کند تا باصطلاح،"رد" گم کند.
و درست همین "دختر افسرده" پس از گذشت 12 سال، یعنی در سن بیست سالگی، که سن امروزی حنا مخملباف باشد، فیلمی در باره خودش می سازد و از افسردگی خود می گوید.
تنها مشخص نیست چرا حنا مخملباف، پس از سر برآوردن خاتمی از صندوق های مارگیری انتخابات رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، افسرده شده بود؟
سخن بر سر این است که درست پس از بروی کار آمدن خاتمی بود که نان پدرش، محسن مخملباف، خواهرش، سمیرا مخملباف و حتی خودش در روغن شد!
درست از مرحلۀ انتخاب خاتمی بود که جشنواره های "ونیز"(در ایتالیا)،"کان"(در فرانسه)، "پوسان"(در کره جنوبی) و...دروازه ها را بروی عباس کیارستمی ، که دورانش برای این جشنواره ها، در چارچوب مماشات فرهنگی-سیاسی دولت های اروپایی با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی،بپایان رسیده بود، بستند و "چون کشتیبان را سیاستی دگر آمده بود!"، خانوادۀ مخملباف را وارد معرکۀ جایزه گیری، داوری و...این جشنواره ها نمودند.
حنا مخملباف در ادامۀ پاسخ خود به نخستین پرسش خبرنگار "رادیو فردا" می گوید:
"بخشی از فیلم دارای سناریو بوده و بخشی هم در خیابان از مردم عادی گرفته شده"
بر اساس گفتۀ حنا مخملباف، بخشی از فیلم دارای سناریو بوده است.
اگر حتی بخشی از این فیلم دارای سناریو بوده باشد، چگونه "ارشادی" های سانسورچی به این سناریو و آنهم، یک بار دیگر می پرسم سناریویی برای"تغییر"!! در رژیم، اجازۀ تبدیل شدن به فیلم را دادند؟
آیا حنا مخملباف آگاهانه بر وجود دیدگاه امکان "تغییر" در رژیم، آنهم از طریق انتخابات در میان سانسورچیان وزارت ارشاد رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و شخص صفار هرندی، وزیر وقت ارشاد این رژیم تاکید نمی کند؟ و بدین طریق ویزای ورود دوباره به ایران را برای خود اخذ نمی کند؟
حنا مخملباف اما، همۀ گفته های چند سطر بالاتر خویش را با گفتن:
" پلانهایی هم هست که از ماجرای کشتار و سرکوب مردم، از طریق فیلمهای منتشر شده از سوی مردم به دست ما رسیده است." فراموش می کند.
و این درست اصل ماجراست.
به بینش من، هیچ بخش از این فیلم"راه سبز"، بوسیلۀ حنا مخملباف کارگردانی نشده است.
بازیگران فیلم،کارگردانان فیلم و مونتاژگران فیلم، مردم هستند و همۀ این فیلم ها بدست "آنها"(حنا مخملباف می گوید ما! -کیانوش رشیدی) رسیده است.
این "ما" کی ها هستند؟
محسن مخملباف؟
سمیرا مخملباف؟
و یا
حنا مخملباف؟
وانگهی! مگر حنا مخملباف به گفته خودش در حوادث پس از انتخابات در ایران نبوده است؟
چرا و برای چه این فیلمها "بدستشان"!! و از جمله بدست حنا مخملباف رسیده است؟
مگر مردم می دانستند که حنا مخملباف قصد ساختن فیلمی در بارۀ انتخابات دارد که تکه فیلمهای گرفته شده توسط خویش، برای فیلم آیندۀ نامبرده را، برای وی بفرستند؟
و آیا این فیلمها همان فیلمهایی نیستند که ایرانیان و جهانیان در شبکه های جهانی و اجتماعی اینترنت و از جمله شبکۀ جهانی"یوتیوب" دیده اند؟
و آیا حنا مخملباف حتی تکه ای جدا از این فیلمهای نشان داده شده را، دارد که تا کنون کسی آن را ندیده باشد؟
من هنوز فیلم "راه سبز" را ندیده ام. بجرئت می گویم: حنا مخملباف، حتی تکه ای جدا گانه از فیلمهای نشان داده شده از خیزش و رستاخیر نوین مردم ایران بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در شبکه های اجتماعی –اینترنتی را در اختیار ندارد.
باری!
خبرنگار سرگردان و هاج و واج ماندۀ "رادیو فردا" در پرسشی دیگر از حنا مخملباف می پرسد:
" پس در واقع لوکیشن شما خیابانهای تهران بوده ؟"
و حنا مخملباف پاسخ می دهد:
"بله ؛ من تا بعد از انتخابات ، برای این فیلم در ایران بودم و داشتم صحنه های این فیلم را میگرفتم. بعد از انتخابات مجبور به ترک ایران شدم."
دقت فرمودید؟
حنا مخملباف تا بعد از انتخابات در ایران بود و داشت صحنه های فیلم را می گرفت.
بعد از انتخابات هم ،مجبور به ترک!! ایران شد.
با این حساب، حنا مخملباف در آن واحد ،بعد از انتخابات هم در تهران بود و داشت فیلم می گرفت و هم مجبور به ترک!! ایران شد.
حنا مخملباف که گویا گفتگوی خود با خبرنگار "رادیو فردا" را با یکی از "سناریو"های!! خویش، اشتباه گرفته و تصمیم گرفته است شنوندگان این رادیو را براستی "فیلم" کند، می گوید:"تا بعد از انتخابات"!!
این "بعد"، چند ساعت بود، چند روز بود، چند هفته بود؟
وبلافاصله برای اینکه اوضاع را برای خود خطرناک جلوه دهد، می گوید:
حنا مخملباف نمی گوید چرا مجبور به ترک ایران شد؟
حنا مخملباف مگر چه عملی انجام داده بود که مجبور!! به ترک ایران شود؟
حنا مخملباف نمی گوید چه کسی او را مجبور!! به ترک ایران کرد؟
حنا مخملباف این را نمی گوید تا از "مجبوریتش" برای ترک ایران، از خود قهرمان بسازد.
شاید برادران ارشادی که به او و بر طبق گفتۀ خودش اجازۀ ساختن فیلم را داده بودند، او را مجبور به ترک ایران کردند، تا وی، قهرمانانه!! فیلم" تغییر"!! در ایران را برای جشنوارۀ "ونیز" آماده کند.
حنا مخملباف در پاسخ به این پرسش خبرنگار "رادیو فردا" که پرسید:
"وقتی داشتید فیلم را در ایران میساختید، با توجه به اینکه در آن شرایط به همراه داشتن هر نوع دوربین و حتی موبایلهای دوربیندار، حساسیت ایجاد میکرد و گاهی موبایل مردم را هم ضبط میکردند، مشکلی برایتان ایجاد نشد؟"، می گوید:
"همان طور که میدانید بیشترین قسمتهای فیلم را قبل از انتخابات گرفته بودم. ولی خوب. این فیلم به طریقه غیرقانونی و با یک دوربین دیجیتال فیلمبرداری شده."
در بارۀ این سخنان حنا مخملباف، باید گفت:
نخست اینکه باید این فیلم را دید و آنگاه در بارۀ بیشترین و کمترین قسمت های فیلم نظر داد.
اگر با دیدن این فیلم معلوم شود، بیشترین قسمت های فیلم، همان فیلم های "یوتیوبی" هستند، آنگاه چه؟
دو دیگر اینکه پرسش خبرنگار "رادیو فردا" در بارۀ حساسیت ماموران رژیم در باره "حتی موبایل های دوربین دار" در تظاهرات بسیار درست بود که حنا مخملباف در پاسخ، "عذر بدتر از گناه" می آورد و می گوید:
این فیلم به طریقۀ غیر قانونی!! و با یک دوربین دیجیتال!! فیلمبرداری شده .
حنا مخملباف با این پاسخ، قهرمانی!! خود را دو چندان می کند:
یک-فیلمبرداری غیر قانونی!!
دو- تلفن موبایل دار که هیچ!! با دوربین دیجیتال!! فیلمبرداری می کردند و یا فیلمبرداری می کرد!
حنا مخملباف بخاطر اینکه در ادامۀ سناریو-گفتگو با خبرنگار "رادیو فردا"، اوضاع را بسیار خطرناک و دراماتیک کند، به این خبرنگار همچنان هاج و واج مانده، و از طریق وی به شنوندگان رادیو فردا می گوید:
"چندین بار ما را گرفتند اما هر بار به طریقی از دستشان گریختیم. خدا را شکر فیلم از ایران خارج شد و فعلاً در حال مونتاژ است."
دوباره این گفته ها را بخوانید:
چندین بار و نه یک بار و دوبار، آنها را گرفتند!! اما آنها از دستشان! گریختند!!
حنا مخملباف نمی گوید، چه کس و یا چه کسانی "آنها" را گرفتند و آنهم چندین بار؟!!
و نمی گوید چگونه از دست آنها گریختند؟!!!
و تازه برای اینکه بر روغن قهرمان بازی خود بیفزاید، نه یک بار و نه دو بار بلکه چندین بار آزاد!! نشدند که، آنها هر بار پس از دستگیری، گریختند!!
جل الخالق!
حتی "جیمز باند" در هیچ فیلمی از سری فیلمهای "جیمزباندی" اش، بدینگونه، و در طول عمرش، از دست دشمنانش نگریخت!!
حنا مخملباف برای اینکه خیال خودش، خبرنگار "رادیو فردا" و شنوندگان این رادیو را از سرنوشت نامعلوم فیلم آینده اش برای فستیوال "ونیز" راحت کند، در ادامه می گوید:
"خدا را شکر، این فیلم از ایران خارج شد و در حال مونتاژ است."
بیاد داشته باشید! حنا مخلباف گفت: فیلم در حال مونتاژ است.
خبرنگار "رادیو فردا" که از این پاسخ های حنا مخملباف، حسابی حیران و انگشت بدهان شده و فراموش کرده بود، کارگردان "بودا از شرم فروریخت"، در بارۀ "سناریو"ی "راه سبز" پیشتر توضیح داده بود، از وی می پرسد:
"این فیلم از قبل دارای فیلمنامه ای هم بود؟"(خبرنگار رادیو فردا تقصیری ندارد، حنا مخملباف در بارۀ "سناریو"!! گفته بود و خبرنگار هم از "فیلمنامه"!! پرسید!!. "سناریو" و "فیلمنامه" هم که به یکدیگر ربطی ندارند!!-کیانوش رشیدی)
حنا مخملباف هم پاسخ داد:
"بله "
مهرداد سپهری، خبرنگار "رادیو فردا" در دنباله می پرسد:
"آیا بازیگر شناخته شدهای هم در فیلم شما بازی میکند؟"
حنا مخملباف برای اینکه بگوید با مردم کوچه و خیابان است، در پاسخ می گوید:
"بازیگران فیلم من مردم عادی کوچه و خیابانند."
در پاسخ به حنا مخملباف باید گفت:
چرا که نه!
بکارگیری از مردم کوچه و خیابان که خرجی ندارد.
مگر محسن مخملباف،پدرش، هنگامی که "بایسکل ران" را ساخت، حتی یک افغانی(واحد پول افغانستان-کیانوش رشیدی) هم به افغانستانی های بازیگر، که همان مردم افغانستان بودند، پرداخت کرد که دخترش حنا مخملباف،چنین کند؟
مگر سمیرا مخملباف بغیر از شکلات خریدن برای بازیگران فیلم "تخته سیاه"، ریالی هم به آنها پرداخت کرد که حنا مخملباف این کار را بکند؟
اگر کارگردان فیلم"میلیونر زاغه نشین"، برندۀ جایزۀ اسکار ، چند صد روپیه هندوستانی، به دختر بازیگر نقش اول این فیلم داد، گمان نمی رود حنا مخملباف برای فیلم"بودا از شرم فرو ریخت"، حتی چند صد افغانی به کودکان بامیان، که در این فیلم بازی کردند، پرداخت کرده باشد.
اگر کارگردان فیلم"میلیونر زاغه نشین" تنها اندکی بیشتر به دخترک بازیگر نقش اول می پرداخت، پدرش در همین روزهای گذشته و بر اثر ابتلا به بیماری "سل" جان به جان آفرین نمی داد.
و در دنباله باید گفت ،بیهوده نیست که محسن مخملباف با خانوادۀ خویش با "سفر قندهار" به افغانستان رفت.
فیلم سازی بی خرج! بدون پرداخت به هنرپیشه که از قضای روزگار مردم عادی هستند.
حنا مخملباف، در این زمینه، بمعنای دقیق، نشان از پدر و خواهر خویش دارد.
و اینکه، بیهوده نیست که محسن مخملباف برای ساختن فیلم " سکس و فلسفه " به تاجیکستان می رود چون ساختن فیلم در این کشور، برای او عملا خرجی ندارد.
بیهوده نیست که محسن مخملباف برای ساختن فیلم" فریاد مورچه ها " به هندوستان می رود.
محسن مخملباف،بعنوان یک انسان مالیخولیایی، که سالیان سال در حسرت دیدنِ تنِ "لونا شاد" می سوخت، نخست "لوناشاد" را از طریق "تلویزیون صدای آمریکا" می ببیند، فیلمنامۀ "فریاد مورچه ها" را بر اساس این افکار مالیخولیایی خود می نویسد و سپس از "لونا شاد" برای بازی در این فیلم دعوت می کند، تا با دیدن تن "لوناشاد" از نزدیک، افکار مالیخولیایی خویش را آزاد کند.
و اما؛
حنا مخملباف در دنباله پاسخ خویش به مهرداد سپهری، خبرنگار "رادیو فردا"، می گوید:
"...جوانانی که شهید شدند یا امروز در زندانند و رأیشان دزدیده شده است. مثل همیشه تمام بازیگران فیلم من آدمهای واقعیاند."
به حنا مخملباف باید گفت:
چرا که نه؟!
در فرهنگ مخملباف ها از جانِ جانباختگانِ در راهِ سرنگونی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و آزادی برای مردم ایران و آنانی که در سیاهچال های این رژیم با مرگ دست و پنجه نرم می کنند، باید مایه گذاشت!
در دنبالۀ گفتگوی نامبرده در بالا، خبرنگار "رادیو فردا" از حنا مخملباف می پرسد:
"این فیلم را کجا تدوین کردید؟ در ایران یا در پاریس؟"
و حنا مخملباف پاسخ می دهد:
"این فیلم در فرانسه تدوین شد و الان هم در حال انجام کارهای آن برای لابراتوار هستیم."
بالاترنوشته بودم:
بیاد داشته باشید!
در پاسخ حنا مخملباف به مهرداد سپهری، خلط مبحث نشده است،آنگاه که می گوید:
"این فیلم در فرانسه تدوین شد و الان هم در حال انجام کارهای آن برای لابراتوار هستیم."،سخن بر سر این است که بر اثر دروغ های شاخدار حنا مخملباف، تسلل منطقی گفتگو از میان رفته است.
در این جا باید از فیلم سازان پرسید:آیا تفاوتی میان معنی"تدوین" و "مونتاژ" در فیلمسازی وجود دارد؟
حنا مخملباف فیلم "تدوین" شده اش!! در پایین تر و در همین گفتگوی چند دقیقه ای با خبرنگار "رادیو فردا" را، بالاتر "در حال مونتاژ"!! خواند.
بالاخره نفهمیدیم، فیلم "تدوین" و یا "مونتاژ" شده است و یا نه؟
به تکه های پایانی گفتگوی"جُنگ فرهنگی" رادیو فردا، که عملا به "به جوک فرهنگی" تبدیل شده است، نزدیک می شویم.
مهرداد سپهری، خبرنگار"جُنگ فرهنگی" از برنامه های هفتگی "رادیو فردا"، از حنا مخملباف می پرسد:
""سخنگوی جشنواره ونیز از قول شما جملهای را نقل کرده که در وب سایت رادیو فردا هم ذکر شده و آن این بود که «تدوین نهایی فیلم جدید حنا مخملباف برای گریز از سانسور در مکانی مخفی در حال انجام است» ماجرای این مکان مخفی چه بوده است؟""
حنا مخملباف، گزارش "رادیو فردا" و نقل این گزارش از سوی مهرداد سپهری را به "نوشتۀ بر روی یخ" تبدیل می کند و پاسخ می دهد:
"چیز مخفی وجود نداشته است. الان همه وضعیت ما را میدانند. همه میدانند ما کجا هستیم."(بیچاره" رادیو فردا" که فکر کرد حنای چیره دست در مکانی مخفی!! و بدور از سربازان امام زمان و ارشاد کن!!،همزمان، در حال"تدوین" و "مونتاژ" فیلم است. و این در صورتی است که فیلم پیشتر"تدوین"!! شده بود و اکنون در حال "مونتاژ"!! است-کیانوش رشیدی)
از قسمت های تراژیک، دراماتیک و...این گفتگوی مهرداد سپهری، خبرنگار "رادیو فردا" با حنا مخملباف، به قسمت کمیک و یا خنده دارِ آن می رسیم، آنگاه که مهرداد سپهری از کارگردان" بودا از شرم فرو ریخت" می پرسد:
"چطور شد که این فیلم در واپسین لحظات توسط جشنواره ونیز که یک جشنواره مهم و رده A است و معمولاً از خیلی قبلتر، فیلمها را باید بفرستید، پذیرفته شد؟"
حنا مخملباف که خود را جامعه شناس نیز می داند،(جل الخالق!!- برای دومین بار بکار بردم!!) و مانند "کبک سر در برف فرو کرده"، معنی این ضرب المثل ایرانی را که می گوید:" نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم!"، را نمی داند، در پاسخ می گوید:
"بله لیست فیلمهای ونیز چند مدت پیش توسط آقای مارکو مولر، رئیس جشنواره ونیز اعلام شد. اما وقتی فیلم من در اواسط مونتاژش بود آن را برای آقای مولر فرستادم. آقای مولر شبانه فیلم را دیدند و همان لحظه پذیرفتند و اعلام کردند که فیلم برای جشنواره ونیز به نمایش گذاشته خواهد شد."
پیشترگفتم: "نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم!"
و برای بار سوم: جل الخالق!
از حنا مخملباف باید پرسید:
اصل فیلم"راه سبز" چند هزار متر است؟ چند ساعت است؟
مارکو مولر هم یک شبه، و از آنجا که دلش می خواست، فیلم " راه سبز " در جشنوارۀ "ونیز" حتما نمایش داده شود، فیلمی در نیمۀ "مونتاژ" خویش ، در حالی که"در حال مونتاژ" بود و در فرانسه "تدوین" شده بود، را دید و رای به شرکت این فیلم در جشنوارۀ"ونیز" داد!
برای بار چهارم: جل الخالق!!
حنا مخملباف در پایان این گفتگو به خبرنگار "رادیو فردا" می گوید:
"شاید دلیل این تصمیم[مارکو مولر] یک باره امیدی بود که مردم ایران داشتند و در این سانسورهایی که از طریق حکومت ایران اعمال شده بود این امید هیچ بازتابی نداشت و هیچ جا نشان داده نشد و از آنجایی که مردم دنیا خبر ندارند که در ایران در آن روزها چه گذشت و چه اتفاقاتی افتاد."
حنا مخملباف،چون می خواهد پیشاپیش برای فیلم خود ارزشی قابل تحسین قائل شود وتلاش دارد این موضوع را به شنوندۀ "رادیو فردا" نیز تلقین کند، با این گفته ها، براستی ثابت کرد، نه از حوادث سرزمین ما خبر دارد و نه ذره ای برای سرنوشت مردم ایران نگران است.
در پاسخ به توهمات حنا مخملباف در بارۀ اینکه "این امید هیچ جا بازتاب نداشت و هیچ جا نشان داده نشد"، باید گفت:
حنا مخملباف!
آن هنگام که تو،پدر،خواهر و مادرت-که همزمان خاله ات نیز می باشد-،همانند "گرگ در کمین بره"، در فکر ربودن "جایزه جشنواره ونیز" بودید، "ندا آقا سلطان" در خیابان های تهران جان خویش را برای آزادی مردم و میهن ما، پیشکش کرد و ندای جاودان آزادی خواهی مردم سرزمین ما شد؛
سینۀ "سهراب"شکافته شد؛
گزمگان رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی،"کیانوش آسا" را در کرمانشاه کشتند؛
و در جای جای سرزمین پهناورمان، به دختران و پسران ایرانی تجاوز کردند؛
جسد سوخته و مورد تجاوز قرارگرفتۀ"ترانه موسوی" را در بیابانها رها کردند.
و اینکه:
اخبارِهمۀ این جنایات رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی علیه ایرانیان را، ایرانیان درون مرزی،همانند بهترین سناریو نویسان،بهترین بازیگران، بهترین کارگردانان، بهترین فیلم برداران و بهترین تدوین گرانِ رستاخیز نوینشان بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، به چشم و گوش جهانیان رساندند.
ایرانیان در بهار و تابستان سال 1388، در رستاخیز خویش بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، بهترین وحماسی ترین فیلم دهه های معاصر را ساختند.
بهترین و برترین جایزه های جشنوارۀ "ونیز" و دیگر جشنواره ها، این بار و در همۀ رشته ها باید تنها و تنها به ایرانیانِ بازیگر این فیلم حماسی داده شود و نه مخملباف و مخملباف ها!
حنا مخملباف!
با این دروغ های شاخدار و آسمان به ریسمان بافتن "حنا" یی ات در بارۀ فیلمت!!، یعنی فیلم "راه سبز"، در گفتگو با "رادیو فردا"، "عِرض خود بردی و زحمت ما ایرانیان داشتی!"
حنا مخملباف!
اگر روزی، روزگاری، فیلم"بودا از شرم فرو ریخت" را توساخته باشی، پیشنهاد می کنم، بعنوان نخستین عضو از خانوادۀ دروغین سینمای ایران، از شرم فرو بریزی!
کیانوش رشیدی
هژدهم شهریورماه 7031 ایرانی
برابر با نهم سپتامبر 2009
-------------------------------------------