۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

تعميق شقه در بالاى رژيم و تداوم قيام در ميان توده مردم
مسعود رجوى- 14مرداد1388

2:09:47 PM 1388/5/17
مسعود رجوى رهبر مقاومت
مسعود رجوى رهبر مقاومت

به جوانان و دانشجويان و مردم آزاده تهران،
به هستههاى مقاومت و نيروهاى انقلاب دموكراتيك مردم ايران،

با سلام و تبريك بهمناسبت يكصد و سومين سال انقلاب مشروطه عليه استبداد و مشروعه،
با درود به روانهاى والاى سردار ملى ستارخان و سالار ملى باقرخان و كهكشان 103ساله شهيدان،
و با ياد عليرضا، نوجوان 12ساله‌يى كه پنج‌شنبه 8مرداد در بهشت‌زهرا بر اثر ضربه مغزى بهشهادت رسيد.
راستى كه مردم و جوانان و دانشجويان و هستهها و نيروهاى انقلاب دموكراتيك مردم ايران، امروز و پريروز، در روزهاى 12و 14مرداد گل كاشتند. دست مريزاد كه بساط قواى سركوبگر دشمن را لوله كردند و در هم پيچيدند.

به‌رغم همه ترتيبات و تمهيدات حكومت آخوندى طاق بالاترى زدند؛ بسا مهمتر و برتر از قيامهاى پياپى تيرماه. چرا كه مشخصاً ولىفقيه ارتجاع و گماشته او را هدف قرار دادند. آن هم در روزهاى تنفيذ و تحليف كه براى خامنهاى و ديكتاتورى دينى اهميت حياتى دارد و با ساير ايام قابل قياس نيست.
در رژيم ولايتفقيه و قانون اساسى آن به نصب رئيسجمهور توسط ولىفقيه ارتجاع «تنفيذ» مىگويند. يعنى رياست جمهورى، جداى از هرگونه رأى و رأىگيرى و نمايش انتخاباتى، وقتى «نافذ» و عملى است كه توسط ولىفقيه نصب شود و رأى مردم اصالت ندارد.
خمينى در 12مهر 1358، تقريباً 4ماه قبل از اولين انتخابات رياست جمهورى در اين رژيم، و حتى قبل از اين‌كه قانون اساسى ولايتفقيه تدوين و تصويب شود، بدون هيچ تعارف و رودربايستى به صراحت گفت: «حكم رئيسجمهور، اگر همراه با نصب ولىفقيه نباشد غيرمشروع است. طاغوت است. اطاعت او اطاعت طاغوت است».
خامنهاى هم در مقام رئيسجمهور ارتجاع در نماز جمعه اول بهمن 1366 درباره ولايتفقيه و حوزه اختيارات آن بى‌پرده گفت: «اكثريت مردم چه حقى دارندكه قانون اساسى را امضا و لازم الاجراكنند؟» در فاشيسم دينى، آن چنان‌كه خمينى در كتابش تعريف كرده است، ولايتفقيه در حكم ولايت بر صغار و قيمومت محجورين است.
اين‌جاست كه ارزش كيفى قيام 12مرداد و ادامه آن در 14مرداد روشن مى‌شود. روشن مى‌شود كه مردم و جوانان دلير و بى‌باك با قيام و تظاهرات و اعتراضهاى خود در سراسر تهران در روز «تنفيذ» كه روز نصب احمدىنژاد بهعنوان رئيسجمهور توسط ولىفقيه باشد، كارى انجام دادند، كارستان! سر مار ولايت را نشانه گرفتند. براى بركندن و برانداختن ريشه اين شجره خبيثه سينه سپر كردند. چنين بود كه جوانان اشرفنشان قيام را يك مدار بالاتر بردند و به آن طاق جديدى زدند.
بالاى رژيم عريان و هويدا شد. آن‌قدر كه خامنهاى ناگزير به زبان آورد كه «بعضى از خواص هم البته مردود شدند، اين انتخابات بعضيها را مردود كرد». به اين مىگويند آغاز پايان و استارت سرنگونى. همان چيزى كه تاكنون ولىفقيه ارتجاع به‌شدّت از اذعان به آن پرهيز داشت. هر چند كه از اين پيشتر حتى هادى غفارى هم به خامنهاى گفت «مرده شور تركيب تو را ببرند» !
آخر زمان «مردوديت و مرگ»، و مرحله پايانى نظام ولايت و ناديده گرفتن حاكميت ملّت فرا رسيده و هركس به زبان خاص خودش به آن اشاره و اذعان مى‌كند. اكنون اين خامنهاى است كه درباره تجربه شعبده انتخاباتى مى‌گويد: «تجربه اين است كه باور كنيم كه هميشه امكان ضربه زدن از سوى دشمنان هست». «اگر فراموش كنيم كه دشمنانى در كمين انقلابند ضربه خواهيم خورد». «يك دسته مخالفان عصبانى و زخمخورده هستند، مطمئنا اينها در اين دوره چهار ساله در مقام معارضه با دولت برخواهند آمد». «آسيب زنندگان بايد شناسايى بشوند، مورد مواخذه قرار بگيرند هركى باشد».
خامنهاى مى‌خواهد همان چيزى را بگويد كه سه روز پيشتر احمدىنژاد در جمعى از بسيجيان، به زبان روشنتر گفته بود: «بگذاريد مراسم تحليف برگزار شود، دولت کارش را شروع کند، يقه‌شان را مى‌گيريم و سرشان را مى‌چسبانيم به سقف» !
بيچاره كودن پاسدارى كه ولىفقيه او صداى انقلاب مردم ايران و كوبيده شدن سر رژيم بر زمين را شنيده، اما برون رفت و تنها راه گريز را در چسباندن سر مخالفان به سقف يافته است.
اما «نوابغ نظام» را هم بنگريد. نوابغ ارتجاع از قبيل لاريجانى، در مجلس تحليف احمدىنژاد، از قضا در سالروز انقلاب مشروطيت، هنوز به «تئورى مردم سالارى دينى» پك مى‌زنند و برآنند تا با سخافتى سخت متعارض و برملا شده در طول 30سال، خود را تسكين بدهند. همزمان، در اطراف مجلس و در نقاط مختلف تهران، پاسداران و بسيجيان و اطلاعاتى‌ها و لباس شخصى‌هاى نظام به تزريق و توسعه «مردم سالارى دينى» با گاز فلفل و گاز اشكآور و با چوب و چماق و باتون و ماشينهاى آبپاش اشتغال داشتند. به بيمارستانهاى اطراف مجلس آمادهباش داده بودند.
حرف درست و دقيق را اما آخوند جنتى در جمعه بازار 9مرداد به زبان آورد و بىتعارف گفت: «آيا اتفاق تازهيى افتاده توى اين انتخابات كه سابقا نبوده؟ اگر اين انتخابات باطل است، تمام انتخابات سى سال باطل است».
اين تنها حرف درست جنتى در سى سال گذشته است. چند روز قبل از آن هم شمه ديگرى از مشخصات «مردم سالارى دينى» و تفاوت آن با «مردم سالارى سلطنتى» را در نامه كروبى به وزير اطلاعات آخوندها آموخته بوديم.

كروبى نوشته بود: «من از شما مىپرسم آيا زندان در جمهورى اسلامى تعريف مشخصى دارد يا اين‌كه مى‌توان
مردم را در مسجد، مدرسه و زيرزمين ادارات و وزارتخانه‌ها… روزها نگهداشت و شكنجه روحى كرد» ؟
اين هم از موارد مصرف مسجد و مدرسه و زيرزمين ادارات و وزارتخانهها در «مردم سالارى» ولايتفقيه است كه از مسجد و مدرسه و دانشگاه تا دين خدا و كتاب خدا، شكنجه و شكنجهگاه مى‌سازد. آخر اين رژيم، خودش شكنجه مجسم مردم ايران است. آن‌قدر كه ابتذال دادگاههايش، تهوع و انزجار و اعتراض «خودى» ها را هم برمىانگيزد و يكى پس از ديگرى از ولىفقيه حكم مردوديت دريافت مى‌كنند.
يك نگاه به ليست غايبان مراسم «تنفيذ» و «تحليف»، عمق شقه رژيم و شكستن طلسم هيولاى ولايت و هم‌چنين استارت سرنگونى فاشيسم دينى را نشان مى‌دهد.

آهاى بچههاى تهران و سراسر ايران! دليران بىباك و اشرفنشان!
مبادا به قيامهاى 12 و 14مرداد و هم‌چنين به عمق شقه و شكاف در بالاى رژيم ميراى آخوندى كم بها بدهيد.
قيام به هر قيمت بايد بيشتر و بيشتر عمق و گسترش پيدا كند و خواهد كرد. هركس كه با ديكتاتورى دينى و با ولايتفقيه نيست و هركس كه به حاكميت مردم و رأى مردم پايبند است، با ماست. پيروزى، محتوم و در تقدير است. بايد بهاى آزادى خلق و ميهن را، هر چه باشد، پرداخت.
در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادى ايران
رود خروشان خون شهيدان ضامن پيروزى محتوم خلق ماست.

مسعود رجوى
14مرداد1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر