۱۳۸۸ مرداد ۲۲, پنجشنبه

اين است رژيم پليد ولايت
مسعود رجوى-18مرداد1388

1:10:32 PM 1388/5/22
مسعود رجوي رهبر مقاومت ايران
مسعود رجوي رهبر مقاومت ايران

و اكنون اين كروبى است كه پس از 10روز نامهيى را كه به رفسنجانى نوشته است، ناگزير منتشر مى‌كند. از شقاوتها و شناعتهايى مى‌گويد كه هنوز از آن برخود مىلرزد. به نقل از افرادى كه «داراى پستهاى حساس در اين كشور بوده‌اند» و به گواهى «نيروهاى نام و نشاندار» در همين رژيم مى‌گويد.


-مى‌گويد كه به پسران و دختران اين كشور حتى فرزندان مقامات و همدستان همين رژيم آن‌چنان وحشيانه در زندانهاى ولايتفقيه تجاوز شده است كه قربانيان «دچار افسردگى و مشكلات جدى روحى و جسمى گرديده‌اند و در كنج خانه‌هاى خود خزيده‌اند».


- «از دستگيريهاى بى‌حساب و كتاب، از ضرب و شتم و وارد كردن جراحات، از حمله به خانه‌هاى مردم، برخوردهاى خشن و وحشت‌انگيز حتى با خانمها در سطح خيابان‌هاى شهر» سخن مى‌گويد و «از برخوردهاى خشن و بى‌محابا، بر سر مردم باتون را خرد كردن، آن‌چنان كه بعد از گذشت قريب به 40روز هم‌چنان اوضاعشان غيرعادى است و عوارض آن روى بدنشان قابل مشاهده است».
-هم‌چنين از «هتاكى و ابراز دشنام و فحاشى ركيك به افراد و نثار نواميس بازداشت‌شدگان و مردمى كه براى نماز جمعه آمده بودند» سخن مى‌گويد.


به‌راستى كروبى هم ديگر به تنگ آمده و اكنون پس از 21سال به همان‌جا مىرسد كه منتظرى رسيد. آقاى كروبى به‌درستى و با همان توصيف منتظرى پس از قتلعام زندانيان در سال 1367 مى‌نويسد: «اتفاقى در زندانها رخ داده است كه چنان‌چه حتى اگر يك مورد نيز صدق داشته باشد، فاجعه‌يى است… كه روى بسيارى از حكومتهاى ديكتاتور از جمله رژيم ستمشاهى را سفيد خواهد كرد».


اى كاش كه آقايان منتظرى و كروبى و ديگرانى كه از اين پس به آنان مى‌پيوندند، از سى سال پيش نسبت به همين شقاوتها و شناعتها بيدار و هشيار شده بودند. افسوس…
اما باز هم دير نيست و بنى‌بشر براى جبران مافات تا لحظه وفات فرصت و امكان بازگشت دارد. توبوا إلى اللّه توبهً نّصوحًا. به خدا و خلق باز گرديد و تو به بازگشت ناپذير نصوح به جاى آوريد.


آخر در زندانها و شكنجهگاههاى خمينى و لاجوردى و در واحدهاى مسكونى قزلحصار از اول همين بساط بود.
فتواى خون كشيدن از زندانيان قبل از اعدام براى جبهههاى جنگ ضدميهنى را به ياد داريد؟ فتواى تجاوز به دختران قبل از اعدام براى اين‌كه به بهشت نروند را به ياد داريد؟
گمان مى‌كنيد پاسدار شكنجهگر احمدىنژاد يا پاسدار شكنجهگر حسين شريعتمدارى از كجا و طى چه پروسهيى به قعر جنايت و رذيلت و وقاحت درغلتيدند؟ بسيارى شاهدان، هنوز حيّ و حاضرند هر چند كه هزاران و هزاران تن ديگر از آنان تيرباران يا بهدار كشيده شدند.


نگاهى هم به صحنه‌هاى جنايت دست آموزان رژيم ولايت در اشرف بيندازيد. باور كنيد كه ميليونها نفر در سراسر جهان به خود لرزيدند، اشك ريختند و خونشان به جوش آمده است. در عين حال در برابر پايدارى شگفت فرزندان رشيد ايران براى آزادى، سر تعظيم فرود مىآورند و به حتميت پيروزى مردم ايران يقين مىكنند.
تقريبا 40روز پيش، كروبى در نهم تير نامه سرگشادهيى به ملت ايران نوشت. صرفنظر از مايههايى كه هنوز هم براى نظام نجاست ولايت مىگذارد، نوشته بود:


«لازم مى‌دانم ابتدا از مردم ايران عذرخواهى کنم؛ هم بهخاطر چندين ماه اصرار و ابرام براى حضور در انتخابات رياست جمهورى و هم بهخاطر همه آن عزيزانى که در اين مدت زحمات زيادى را براى آنها موجب شدم… . اذعان مىکنم که بسيارى از شما پيشتر و دقيقتر مىدانستيد که چه خواهد شد و متوجه شده بوديد، همان گاه که مى‌پرسيديد ”چه تضمينى براى آراى ما وجود دارد“ ، يا زمانى که مى‌گفتيد ”نتيجه انتخابات معلوم است و شما آب در هاون مىکوبيد“ ».


واضح است كه تا همين جا هم كه كروبى قدم برداشته، بهاى سنگينى دارد. تا همين جا هم شايسته و ارزشمند است و خدا از معاصى كبيره در خدمت به يزيديان و فرعون و طاغوتهاى عمامهدار زمان مانند خمينى و خامنهاى، مى‌كاهد. اين البته به رابطه او و هركس ديگر، با آفريدگارش برمىگردد. آن‌چه من مىخواهم با آرزوى در امان ماندن كروبى از گزند خامنهاى و دژخيمان و جلادانش بگويم، تنها يك نكته است. نه فقط به او، بلكه خطاب به همه آنهايى كه در درون يا حاشيه همين رژيم به‌ستوه آمده و از كثرت و غلظت فاجعهها و ستم اكنون به خود مى‌لرزند.


چه خوب كه بخشى از حقيقت تكاندهنده را بيان مى‌كنيد و به همين ميزان نزد خلق و خالق مأجوريد. اما باور كنيد كه خانه از پاى بست ويران است و خشت ولايت از روز اول كج و برخلاف رأى و حاكميت ملّت و با خنجر و خيانت نسبت به انقلاب ضدسلطنتى كار گذاشته شده است.
جرثومه و امالفساد، همين رژيم ولايت و حاكميت آخوندىست. در اوين يا كهريزك يا هزاران زندان و شكنجهگاه و خانه‌هاى امن اطلاعات و سپاه هيچ فرقى نمى‌كند. از كوزه همان برون تراود كه در اوست. دادگاهها و تبليغات و اتهامات و برچسبهاى اين رژيم، از ابتدا، همين بود. كدام كلمه بود كه خمينى آن را ذبح نكرده باشد؟ مگر نمىگفت كه مجاهدين خرمنهاى روستاييان را آتش مىزنند؟ مگر به تناوب نمىگفت جاسوس شوروى و عامل آمريكا و اسرائيل و بعث عراق هستند؟


بله، اين رژيم، همان است كه بود. تنها راه، آزادى و حاكميت مردم است. اين تمامى حقيقت است.
به‌خدا سوگند كه در بيان اين حقيقت بهاندازه دانه ارزنى هم منفعت شخصى يا گروهى را در نظر ندارم. با اشرفيان خونفشان و با اشرفنشانان در ايران و سراسر جهان براى چادر زدن در خاوران هم اعلام آمادگى و ثبت‌نام كرده‌ايم. اگر خواستار آسودگى و خلاصى خود و رها شدن مردم ايران از اين همه ظلم و ستم هستيد، اين تمامى حقيقت است. تنها راه، آزادى و حاكميت مردم ايران است.


درست به‌همين دليل، به‌خاطر عصمت جسم وجان و روح و روان مردم ايران، و همان پسران و همان دختران، و به‌خاطر سعادت و حق حاكميت يك خلق در محنت و زنجير، با تمام وجود فرياد بزنيد:
مرگ بر ديكتاتور
مرگ بر خامنه اي
حكومت آخوندى، سرنگون! سرنگون! سرنگون!

مسعود رجوى
18مرداد 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر